اولین سفر تنهایی شروع شد. برای من که تا دو سال پیش حتی دوست نداشتم تنهایی به یه پاساژ برم قدم بزرگی بود و حالا قرار بود به شهری برم که زبونشون رو هم بلد نیستم.
سفرهای تنهایی خوبه. کلا تنهایی همیشه بد نیست و باعث میشه با خودت خلوت کنی و ببینی با زندگی چند چندی.
از اونجایی که قبلا جاهای دیدنی استانبول رو دیده بودم این دفعه تصمیم گرفتم بیشتر وقتم رو برای دیدن کوچه پس کوچه ها و پیاده روی توی شهر بگذرونم. طبق تجربه های قبلی، رفت و آمد با مترو هم به صرفه تره و
هم آسونتر.
وقتی نصف شب به هتل رسیدم یه جورایی غلط کردم رو می شد توی صورتم دید و با خودم می گفتم حالا مگه واجب بود تنها بیای اما سریع خودمو جمع و جور کردم و تصمیم گرفتم به خودم و قدرتم اعتماد کنم.
هتلی که انتخاب کرده بودم نزدیک به میدون اصلی شهر (میدون تکسیم) بود و صبح بعد از خوردن صبحونه به سمت خیابون استقلال رفتم. هوا خنک، آفتابی و البته تمیز.
استقلال خیابونی معروف به طول تقریبا سه کیلومتر توی قسمت اروپاییه استانبول و مهمترین خیابون این شهر است. پر از کوچه پس کوچه ها، کافه ها و البته مغازه های زیاد و جذاب.
زبون انگلیسی کاربردی نداره چون اکثر مردم استانبول بلد نیستن و آدم با زبون اشاره نتیجه بهتری می گیره.
یادمه بعد از برگشتن از اولین سفرم به استانبول خیلی قاطع و محکم گفتم دیگه پامو اونجا نمی ذارم. البته بعد از دو هفته حرفمو پس گرفتم و دلتنگش شدم.
روز دوم به سمت منطقه سلطان احمد رفتم. این منطقه کنار دریای مرمر واقع شده و جز قدیمی ترین و مهم ترین منطقه توریستی استانبول هست (به دلیل وجود مسجدهای قدیمی) پیاده روی و دیدن آدمها چه اونایی
که خیلی ریلکس و راحت هستن و چه اونایی که خیلی با عجله و سرعت خرید میکنن جدا جالبه. بعضی وقتا لازمه که تماشاگر باشیم.
روز سوم روز دریاست. صبحانه رو توی کافه ای که یکی از دوستام پیشنهاد کرده بود خوردم و واقعا بی نظیر بود بعد به سمت دریا و کشتی رفتم. ذائقه من با غذاهای ترکی زیاد جور نیست اما ساندویچ ماهی کنار دریا
اونقد خوشمزست که نباید از دست داد.
روز چهارم و البته خرید. خرید کردن به اکثر ما آرامش و شادی میده و مسلما نمیشه ازش گذشت.
وقتی داشتم به سمت فرودگاه می رفتم این چهار روز رو مرور کردم. واقعا فکرش رو نمی کردم اینقدر بهم خوش بگذره و برای همین برای سفر تنهایی بعدی نقشه کشیدم. مطمئنا هند انتخاب من خواهد بود.
همه ما قویتر از اون چیزی هستیم که فکر میکنیم. کافیه به خودمون اطمینان کنیم و با تجربه و امتحان کردن خودمون توی شرایط مختلف به این نتیجه برسیم.
من برای اولین بار تصمیم گرفتم و دوست دارم سفر استانبول رو تجربه کنم اما نگران تنهاییم هستم که مزه سفر بهم تلخ بشه
سلام خیلی خوشحالم که تنهایی بهت خوش گذشته🌸🌸🌸