آموزش اصطلاحات طنز و کنایهآمیز در زبان ترکی استانبولی
ردیف | اصطلاحات | معادل ترکی استانبولی |
1 | زیر زیرکی خندیدن | Bıyık altından gülmek |
وقتی کسی به چیزی میخندد اما سعی میکند که دیگران متوجه نشوند. | ||
2 | آدم صاف و صادق بودن | İçi dışı bir |
برای توصیف فردی که چیزی را پنهان نمیکند و شخصیتش همانگونه است که نشان میدهد. | ||
3 | خیلی شیرینزبونه | Ağzından bal damlıyor |
به کسی گفته میشود که بسیار خوشصحبت و چاپلوس است. | ||
4 | دیوانه شدن / عقلش رو از دست دادن | Kafayı yemek |
وقتی کسی رفتار عجیبی دارد یا از شدت عصبانیت کنترلش را از دست داده است. | ||
5 | خواستی درست کنی، بدترش کردی! | Kaş yapayım derken göz çıkarmak |
وقتی کسی میخواهد چیزی را اصلاح کند اما ناخواسته اوضاع را بدتر میکند. | ||
6 | خرگوش از کوه ناراحت است، کوه نمی داند | Tavşan dağa küsmüş, dağın haberi yok |
زمانی که کسی قهر میکند اما طرف مقابل اصلاً متوجه نمیشود. | ||
7 | دماغش رو گرفته بالا / مغرور و خودبزرگبین | Burnu havada |
برای توصیف فردی که خود را برتر از دیگران میداند و مغرور است. | ||
8 | یه چیزی الکی گفتن / چرت و پرت گفتن | Kafadan atmak |
زمانی که کسی بدون فکر یا اطلاعات، چیزی را از خودش میگوید. | ||
9 | از خوشحالی بال درآوردن | Etekleri zil çalmak |
برای کسی که بهشدت خوشحال است و نمیتواند احساسش را پنهان کند. | ||
10 | تا دلت بخواد از این آدما هست! | Elini sallasan ellisi |
برای موقعیتی که افراد زیادی یک ویژگی خاص دارند و کسی منحصربهفرد نیست. | ||
11 | همون آش و همون کاسه | Aynı tas, aynı hamam |
وقتی هیچ تغییری در شرایط ایجاد نشده و اوضاع مثل قبل باقی مانده است. | ||
12 | مثل گونی خالی افتادن | Boş çuval gibi düşmek |
زمانی که کسی خیلی خسته است و بیحال روی زمین میافتد. | ||
13 | گلابی بپز و توی دهنم بیفت! | Armut piş, ağzıma düş |
وقتی کسی بدون تلاش انتظار دارد همه چیز خودش درست شود. | ||
14 | ماهی از سرش گندیده! | Balık baştan kokar |
وقتی مشکلی در یک مجموعه وجود دارد، معمولاً دلیلش ضعف مدیریت از بالا است. | ||
15 | از شتر پرسیدن گردنت چرا کجه؟ گفت کجای من راسته که گردنم راست باشه؟ | Deveye sormuşlar, “Boynun neden eğri?” “Nerem doğru ki?” demiş. |
وقتی کسی از یک مشکل کوچک شکایت میکند، اما در واقع مشکلات بزرگتری هم وجود دارد. | ||
16 | یه نفر ساز میزنه، یه نفر دیگه میرقصه! | Çingene çalar, Kürt oynar |
وقتی کسی کار اصلی را انجام میدهد، اما شخص دیگری از نتیجهاش بهره میبرد. | ||
17 | ریسمان از نازکترین جاش پاره میشه! | İp inceldiği yerden kopar |
وقتی یک مشکل، از ضعیفترین نقطه آن ظاهر میشود. | ||
18 | کاه رو نگه دار، یه روز به دردت میخوره! | Sakla samanı, gelir zamanı |
وقتی چیزی بیارزش به نظر میرسد، اما ممکن است روزی مفید باشد. | ||
19 | کسی که خودش زمین خورده، نباید گریه کنه! | Kendi düşen ağlamaz |
وقتی کسی خودش مقصر مشکلاتش است و نباید شکایت کند. | ||
20 | پاتو اندازهی لحافت دراز کن! | Ayağını yorganına göre uzat |
یعنی باید به اندازه امکانات و توان مالیات خرج کنی. |